lonly.girl
این مطلب رو یکی از بهترین دوستام برام ایمیل کرده بود انقدر مطلبش قشنگ بود که دلم نیومد تو وب نذارم. دوست جون مرسی بابت مطلب قشنگت.
به یک لطیفه چندبار می خندید؟
پیری برای جمعی سخنرانی می کرد لطیفه ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه وار خندیدند. بعداز لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمی از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن درمورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید...
نظرات شما عزیزان:

E.Azadi
کاملا درست است.
ولی به نظرم گاهی برای موفقیت بیشتر باید گاهی گذشته ها را به یاد آورد تا بار دیگر تکرار نشود و بتوان سرعت بیشتری گرفت.
قالب وبلاگ : فقط بهاربيست |